Saturday, March 5, 2022

در باب «امید»

در باب «امید» 

 

در میان بحرانهای عمیق و چندجانبهای که جامعهی امروز ایران و جسم و روحِ همگی ما را فراگرفته، چیرگیِ تیرگیِ شرایط دهشتناک معیشتی میتواند تمرکزِ ما را بر برخی شکستها و پسرفتها افزایش دهد و از سوی دیگر، ما را در برابر بسیاری از پیروزیها و موفقیّتها، بیحس و بیتفاوت سازد. طی ماههای گذشته، در اثر تلاشهای همهجانبه و چندسالهی جامعه در مسیر کاهش اعدام، نهایتاً با تغییر قانونِ جرایمِ موادّ مخدّر، حدود ۱۵هزار پروندهی اعدام برای بازبینی رفت تا حکمِ اعدامِ قریب به ۱۴هزار مورد از آنها لغو شود. اگرچه این یک پیروزیِ مدنیِ بزرگ و بسیار ارزشمند بود امّا با وجودِ اهمیّتِ فراوانش، آنطور که شایسته و بایسته بود دیده نشد؛ در حالیکه به نظر جای تبریک فراوانحتّی جای جشنگرفتنداشت. در همین ایّام، ضدّحمله‌‌ی عقبماندهترین بخشِ حاکمیتی برای حذفِ هموطنی زرتشتی و منتخب، با همّتِ جمعیِ ایرانیان بهطورِ کامل خنثی شد و حتّی با تصویبِ قانونی دراینباره، حقّ مسلّمِ مشارکتِ همگان در ادارهی امور عمومی کشور بیش از پیش مستحکم و مؤکّد گردید. ایستادگی و تلاشهای همهجانبهی سالیان اخیر در حمایت از حقّ تحصیل، دانشجویانِ ستارهدار را از چندصد نفرِ سابق به حدود یکصد نفر در سال گذشته و به حدود ۲۰ نفر در سال جاری کاهش داد (که مشکل اکثر آنها حل شده و یا در حال حل شدن است) و این تلاش مدنی نهایتاً منجر به تهیهی‌‌ لایحهی قانونیِ «برخورداری همگان از حقّ تحصیل در دورههای آموزش عالی» شده است. امروز، پرداخت دیه زن و مرد در ۷۰ تا ۸۰ درصد مواردِ موضوعیتِ پرداخت دیه (یعنی تصادفات رانندگی) به پشتوانهی قانونِ مصوّب، بهصورتِ برابر انجام میشود. حتّی بسیاری خبر ندارند که در قانونِ مجازات جدید، دیهی مسلمان و زرتشتی و مسیحی و یهودی با هم برابر شده و هماینک این قانون در حال اجراست

 

من با دیدنِ هر مورد موفقیّتِ اجتماعی و مدنی از این دست و نیز موارد بسیارِ دیگری از تلاشهای مدنی که در آستانهی پیروزی و به نتیجه رسیدن هستند، هرآینه امیدوارتر و مصمّمتر به ادامهیتلاشِ جمعیمان شدهام و میشوم. منظورم داشتنِ امیدی خوشخیالانه یا سادهانگارانه نیست بلکه منظورم دقیقاً امیدی شناختمحور است، و اگر بخواهم صادقانه بگویم، این امید بههیچوجه به معنایِ توهّمِ بهبودِ کلانِ اوضاع در یک یا دو سالِ پیشِ رو نیست، اما مصداقِ آن به دوریِ ده ساله و بیست ساله هم نیست. بدیهی است که مواردِ شکست و پسرفت هم داشتهایم، اما این موجب آن نمیشود که دست از تلاشِ مستمرّمان برداریم

 

در عین حال، با وجود آنکه این سونامیِ ناکارآمدی در واقع خود حاصلِ سرکوبِ مستمرِ اصلاحگریِ تحوّلخواهانه در امورِ مدنی و اقتصادیِ داخلی و نیز در سیاستهای کلانِ خارجی بوده است، امّا تودهها در وضعیتِ فوقِ بحرانی، کمتر به این امر توجّه میکنند و در چنین شرایطی پتانسیلِ جذب آنها به راهحلهای ساده، بهظاهر سرراست و در عین حال سریع و افراطی بالا میرود که در صورتِ وقوع، غالباً نتایجِ فاجعهبارتری به همراه داشته و خواهد داشت. این موقعیتِ خطیر که حقیقتاً پتانسیلِ فراوانی برای زایشِ هیولاهای چندسرِ جدیدی از میانهاش دارد، اتفاقاً تلاشِ بیش از پیش بر حفظِ «امید» اجتماعی را ایجاب میکند. از این رو پافشاریِ کنشگران مدنی بر خلقِ مستمرّ موفقیّتهای بزرگ و کوچک در این شرایط، وظیفهای ملّی و تاریخی است

 

در این میان، سخن از اصلاح‌«پذیری» یا «ناپذیریِ» حاکمیّت اساساً نابهجا و در حکمِ طرحِ معکوسِ مسأله است چرا که اصلاحگریِ فعّالانه محصولِ ارادهی تاریخی و تسخیرناپذیرِ ملّتی است که تغییرات را با تلاشِ مقاومتناپذیرِ خود به کرسی مینشاند. «پذیری» یا «ناپذیری» صفتِ حاکمیت نیست بلکه این «پذیراندن» است که صفتِ فعّالانهیماست. مگر دستِ حریف است که بخواهد «بپذیرد» یا «نپذیرد»؟ مگر اصلاً میتواند که «نپذیرد»؟! البته که از حریف برمیآید که مقداری مقاومتِ تأخیری و سنگاندازیهایی جدّی کند، همچنانکه هستهی تندروِ حاکمیت در برابرِ لغو قریب به ۱۴هزار حکمِ اعدام که ذکر آن رفت، مقاومتِ بسیاری کرد و اثراتی هم گذاشت؛ اما نهایتِ امر به کجا ختم شد؟ به یک پیروزیِ بزرگ و جمعیِ دیگر برای تلاشگران و صلاحاندیشانِ ایرانی

 

پیروزیهای پیدرپی قطعاًبه شرطِ تلاش و ایستادگیِ مستمرّاز آنِ خواستِ ملّت است. از این رو، قرار دادنِ ناامیدانه‌‌ی تعریفِ صورت مسأله در سَمتِ حاکمیّت و طرحِ قضیه در قالبِ اصلاح‌«ناپذیریِ» آن، بر دو تصوّرِ نادرست استوار است: از یک سو به خطا، قدرتی در سَمتِ حریف را تا بدان حدّ بزرگ و یکپارچه فرض میکند و چنان مقهور و مرعوبش میشود که آن را در جایگاهِ مانعِ کامل در برابرِ ایجادِ تغییر میبیند و از سوی دیگر، قدرتِ ارادهی‌‌‌ یک ملّت برای تغییر را چنان کوچک میشمارد که ناتوان از اِعمال و تحمیلِ تغییر بر حریف در نظر آورده شود. این از هر دو سو خطایی بس بزرگ است، همانطور که دستِ کم گرفتنِ قدرتِ حریف یا توهّم دربارهی قدرتِ خویشتن نیز چنان است. نیک میدانم که ما با یکی از چِغِر و بَدبدنترین حریفانِ عرصهی تاریخِ معاصرِ جهان مواجهیم! اما این نهایتاً بدان معناست که ما کاری بسیار سخت و سترگ پیش رو داریم، اما نه بیشتر از این. بسیار سخت، گاه بسیار هزینهبردار، امّا نه غیرممکن

 

موقعیّت امروزم در کشاکشِ اعتصاب غذای جاری به عنوانِ یک کنشِ کوچکِ ایستادگی، با هر سیر و نتیجهای که بدان بیانجامد، برای خودِ من جز در چارچوبی که شرح دادم و جز به عنوانِ قطرهای از دریای تلاش و امیدِ اصلاحگریِ مستمرِ ایرانی قابلِ تعبیر نیست

 

همچنان، همچنان و همچنان، این «امید» است که بذرِ هویّتِ ماست

 

فرهاد میثمی 

یکم مهر ۱۳۹۷ 

بند ۴ زندان اوین


پینوشت پس از انتشار:

ماههایی بعدتر، مطلع شدم که دیوان عالی کشور، رأی وحدت رویهای به شمارهی ۷۷۷ (به تاریخ ۹۸/۲/۳۱) صادر کرده که طی آن، از آن پس در تمام حوادث منجر به پرداخت دیه (نه فقط سوانح رانندگی)، دیهی دریافتی زن و مرد بایستی مساوی یکدیگر باشد. چندی بعد، حق انتقال شهروندی از طریق مادر ایرانی به فرزند خود (در صورت ایرانی نبودن پدر) با تمام کشوقوسهایی که رخ داد نهایتاً تصویب و اجرایی شد و ... .

در برابر این پرسش مهم که: با توجه به تعدّد و عمق بحرانهای انباشتهی اجتماعی، آیا سرعت چنین تغییراتی کافی است؟ مطمئناً پاسخ من نیز این است که: قطعاً کافی نیست! امّا این بدان معناست که پس باید بر گستره و شدّت تلاشهایمان برای ایجاد تغییر، بسیار بیش از پیش بیفزاییم.


No comments:

Post a Comment

فهرست مطالب

:برای دیدن هر یک از مطالب، روی آن کیلک کنید برای روزهای زجرِ اندر زجرِ اندر زجر نامه‌نگاری پروفسور مایکل نیگلر و فرهاد میثمی کشتارها را متوق...