Wednesday, May 4, 2022

دیالکتیک حضور و حجاب

 دیالکتیک «حضور» و «حجاب»


زنِ شهرِ خاورمیانهای در عصر سنّتِ متأخر، هستیِ «اندرونی» داشت. باید که در پسِ حصارها و دیوارها، نادیده میماند و حتی ناشنیده. باید که بهتمامی «غایب» میبود، تا آنجا که به مرزِ «عدم» پهلو زند؛ آنچنان که به گاهِ معرفیِ ضرور، خود را «هیچکس» بخواند. در تداومِ این پیوستار، به هنگام ضرورتِ خروج از «اندرون» که تناقضِ حضور را رقم میزد، شَبحِ آن «نیستن» باید که فراگیرِ وجودش میشد؛ پس به مثابه یک «اندرونِ متحرک»، نمادی از آن دیوارها و حصارها را بر خود حمل میکرد تا حاضری همچنان غایب باشد؛ این، وجهی از فلسفهی حجابِ سنّت است.


امازمانه هرچه که به پیش رفت، عنصرِ «حضور» را در این کشاکش پررنگتر کرد و این پررنگتر شدن در تضادِ مستمرّی که آفرید، الزاماتِ آتیِ خود را پدید آورد. تزِ غایبانهی «حجابِ» سنّت در تنشِ مستمرّ با آنتیتزِ «حضورِ» جدید، ابتدا به سنتزهای بینابینی نظیرِ تغییر و تنوعِ صورتهای حجاب و مقاومت در میزان رعایت آن انجامید و زودا که به همّت و عاملیّتِ کوشندگان، در ادامه به سنتزِ نهایی یعنی «اختیارِ» حجابِ عرفی برسد. از این رو تقویتِ عنصرِ «حضور»، تکوینِ اجتماعیِ زن درونِ پیلهی اجبارِ حجاب را تسریع و شکفتنِ اختیار را تسهیل میکند.


با ذکر این مقدمه، به برخی کنشگران اشاره میکنم که به سبب مخالفتشان با اجبار حجاب، در تلاشند مجامع بینالمللی را مجاب کنند تا از شرکت دختران ورزشکار ایرانی با حجاب اجباری در مسابقات جلوگیری شود. باید توجه داشت که این امر اگر با هر مکانیسمی احیاناً به ممانعت از «حضور» منجر شود، سیر تکوینیِ پیشگفته را مختل خواهد کرد. درک میکنم که حجم تأکید و تبلیغات دستگاه رسمی بر «ظاهرِ» این حضور میتواند برخوردِ واکنشیِ مخالفان را در قالبِ نبردِ نمادها و یا مطالبهی تحریمها تحریک کند؛ اما اتفاقاً در این عرصه، آنچه باطلالسحرِ محتوای آن تبلیغات است دقیقاً همان تداوم و فربهتر شدنِ «حضور» است و نه انقطاع آن. مدالآوریهای دخترانِ ما موجبِ تکوینِ لیگهای سراسریِ باشگاهها و تشویقِ فعالیتهای عمومیتری میشود که متعاقباً فرهنگ حضور را گسترش میدهند. این امر، به عنوان یک نمونه، مطالبهی پوششِ تلویزیونیِ «حضور» را عمومیتر، جدیتر و غیرقابل مقاومت میسازد؛ آنهم در عصری که رسانههای رقیب میتوانند با تأمین این نیاز، جلبِ مخاطب کنند. این فرآیندها عرصهی حضور را هرچه بیشتر فراخ، جاافتاده، اجتنابناپذیر و سِیر آن را غیرقابل بازگشت میسازند. پشتیبانِ «حضور» باشیم و آن را تشویق و تقویت کنیم. حساسیت و تأکید پیشرس بر صورتِ «ظاهر» آن اگر موجب تضعیفِ «باطن» حضور بشود، کل فرآیند سنتز و نتایجِ پایدارِ آن را دقیقاً در همان موضوعِ موردِ حساسیت به تأخیر خواهد انداخت.(این بههیچوجه نافیِ کنشِ مستقیمِ معطوف به ظاهر نیست؛ همچنان که کنشِ «دختران انقلاب» در عرصهی عمومی بسیار هم بهجا، بهموقع و در عین حال بدونِ تضعیفِ باطنِ حضور بود.)


از داخل پیلهای دیگر!


فرهاد میثمی

پاییز ۱۴۰۰


No comments:

Post a Comment

فهرست مطالب

:برای دیدن هر یک از مطالب، روی آن کیلک کنید برای روزهای زجرِ اندر زجرِ اندر زجر نامه‌نگاری پروفسور مایکل نیگلر و فرهاد میثمی کشتارها را متوق...