Monday, December 19, 2022

 آیا آسیب­‌رسانی به اموال، "مقاومت مدنی" محسوب می­‌شود؟

نویسنده: اریکا چنووِث

مترجم: فرهاد میثمی

(آبان ۱۴۰۱، زندان رجایی­‌شهر)

 

متن حاضر ترجمه­‌ای است از صفحات ۵۷ و ۵۸ کتابِ "ایستادگی مدنی: آن­چه هرکس باید بداند." نوشته­‌ی اریکا چنووِث (استاد حقوق بشر و امور بین­‌الملل در هاروارد)؛ منتشر شده در سال ۲۰۲۱. ترجمه و طرح برخی از مباحث این کتاب به­‌معنای موافقت مترجم با تمام یا حتی اکثر مطالبِ مطرح شده نیست بلکه در راستای افزودن بر دستمایه­‌های گفت­‌وگو، تأمل و بسط تنوع و امکان­‌های اندیشه­‌ورزی در جنبش­‌های اجتماعی است. در عین­‌حال، موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده مستقل از میزان موافقت یا مخالفت ما با محتوای آن­ها، موضوعاتِ اساسیِ بسیاری از بحث­‌های داغِ این روزهای جامعه­‌ی جنبشیِ ایران هستند. از­­این­‌رو به مترجمان و ناشران علاقمند پیشنهاد می­‌کنم به ترجمه­‌ی کامل و نشر این کتاب همت گمارند؛ به هر آن­‌کس که از دستش برآید.

(Chenoweth, Erica. 2021. “Civil Resistance: What Everyone Needs To Know.”  New York: Oxford University Press.)

***

 آیا آسیب­‌رسانی به اموال، "مقاومت مدنی" محسوب می­‌شود؟­­

نظرات در­این­‌باره متفاوتند. اغلبِ متخصصانِ این عرصه، مبارزه­‌ی خشونت­‌پرهیز را آن کنشی می­‌دانند که توسط مردمانی غیر­مسلّح انجام شود که به کسی آسیب بدنی نمی­‌زنند یا کسی را تهدید به آن نمی­‌کنند. [در این چارچوب،] آسیب به اموال اگر به­‌صورتی دقیق و با­قاعده صورت گیرد و پیامی روشن دربر داشته باشد، می­‌تواند یک روشِ بی­‌خشونتِ کارشکنی در امور لحاظ شود. اما اگر این امر به­‌صورتی لگام­‌گسیخته، بی­‌هدف و حساب­‌نشده صورت گیرد یا پیامی مبهم و دوپهلو ارسال کند مبنی بر این­که شاید مرتکبینِ آن قصد صدمه به اشخاص را هم داشته باشند، در این­صورت خیلی­‌ها ممکن است آسیب به اموال را وضعیتی مبهم [و مستعدّ خشونت] تلقّی کنند، با آن­‌‌که به­‌شیوه­ای خشونت­‌‌بار صورت نگرفته است.

یک مثال مشهور در این زمینه به دسامبر ۱۷۷۳ [و آغاز فرآیندهای منجر به استقلال آمریکا] باز­می‌­گردد. در آن­زمان، حدود ۶۰ آمریکاییِ معترض و هوادر استقلال [از بریتانیا] که خود را به شکل سرخ­‌پوستانِ موهاوک در­آورده بودند در بندر بوستون وارد 3 کشتی بازرگانی شده و ۳۴۲ صندوق چای را به دریا ریختند. آنان با وسواس فراوان دقت می­‌کردند که اموالی را بی­‌جهت تخریب نکنند؛ حتی بنابر قول مشهور، یک قفل آهنی را که هنگام بازکردن درب انباری شکسته بودند، جایگزین کردند.[۱] این­ کار بی­تردید به هیچ­کس آسیب جسمانی نرساند؛ در عین‌حال، پیامی روشن برای مقاماتِ استعمارگرِ بریتانیایی دربر داشت مبنی بر این­‌که مستعمره‌نشینان قادر به وارد­ کردن خسارات اقتصادی هستند -  چنان­که در این مثال، فقط در یک شب، خسارت وارده بالغ بر ۱۰هزار لیره شد (معادلِ بیش از یک‌ونیم میلیون پوندِ امروز). [شاید تصور این کنش­گران از آن ساختار اقتصادی به­‌نحوی بوده که بازتاب آن خسارات را متوجهِ خود نمی­‌دیدند بلکه آن را منحصر به بازرگانان و دولت استعماری می­‌پنداشتند؛ یا شاید ارزش اثر نمادین عمل­‌شان را بیش از خساراتی که حتی به خودشان نیز منعکس شود می­دانسته­‌اند - مترجم.] عاملان این امر به­‌طرزی گسترده توسط سایر انقلابیون تحسین و به­‌عنوان میهن­‌پرست مورد ستایش قرار گرفتند.  همچنین سایر رهبرانِ طرفدار استقلال که مایل به جدا­شدن از بریتانیای کبیر به­‌شیوه­­‌ای بیش­‌تر تدریجی، گام­‌به­‌گام و مذاکره­‌محور بودند نیز از محکوم کردنِ آنان اجتناب کردند. دو قرن بعد، در طی دهه­‌ی ۱۹۶۰ در ایالات­‌متحده، برخی فعالانِ ضدّ­جنگ کارت‌های آماده به خدمت [نظامی]شان را - که جزء اموال فدرال محسوب می­شد - به­‌عنوان اعتراض به جنگ ویتنام سوزاندند و از بین بردند. فعالانِ ضدّ­جنگ دیگری در تلاش برای پیشگیری یا خاتمه­‌دادن به ستیزه­‌جویی­‌ها سعی کردند سلاح­‌ها و مهماتی را از­ بین ببرند. در تمام این موارد، تخریب اموال در عین اجتناب از آسیب­‌رسانی [بدنی] به­ دیگران صورت گرفت، اهدافی دقیق و معیّن داشت، و پیامی روشن از هدفی خشونت­‌پرهیز را به نمایش می­‌گذاشت.

اما آسیب به اموال وقتی­‌که بی­‌هدف و حساب­‌نشده به­ نظر برسد - نظیر به ­آتش‌­کشیدن ساختمان‌­ها یا شکستن شیشه­های خودروهای عبوری، خصوصاً زمانی‌­که به­‌صورتی غیرعمدی به کسانی (از جمله رهگذران) صدمه وارد کند -  می­‌تواند پیام­‌های مغشوش­‌تری دربر داشته باشد. شکستن شیشه­‌ها، سوزاندن خودرو­ها و تخریب خانه­‌ها اغلب موجبات انتقاد گسترده­‌ی عمومی را فراهم می­‌کند. چنین اَعمالی برای بسیاری از افراد، بیش­تر حکایت از هرج­‌ومرج و آشوب دارد تا تمایلی به پدیدآوردنِ یک نظامِ عادلانه­‌تر.  همچنین بستر تاریخی و فرهنگی می­‌تواند در این­که جامعه­‌ی بزرگ­‌تر چنان تاکتیک­‌هایی را چگونه تفسیر کند نقش داشته باشد. به­‌عنوان مثال، در کشورها­یی که اخیراً از جنگ یا کشتارهایی جمعی به­‌در­آمده­‌اند که تخریب اموال را نیز در برنامه داشته، انهدام دارایی­‌ها ممکن است بیش­تر منجر به لطمه­‌ی روحیِ جمعی شود تا منجر به جلب توجه یا همدردی. بسیاری از شاهدان درباره­‌ی پیام این اَعمال سردرگم می­‌شوند. ممکن است برای ناظران مسأله شود که: آیا تظاهرکنندگان فقط دارند خشم خود را خالی می­‌کنند؟ یا در حالِ نافرمانی در برابر اقتدار مقامات هستند؟ آیا دارند با بی­‌مبالاتی، کسب و کارهای محلّی را نابود می‌کنند؟ یا در حالِ هدف قراردادنِ کسب و کارهای خاصی به­‌عنوان تلافی هستند؟ آیا قصدشان فرستادنِ پیامی گسترده­‌تر درباره­‌ی ضرورتِ نابودی سرمایه­‌داری و نابرابر­ی­‌های اقتصادیِ ناشی از آن است؟ اگر آنان عزمِ نابودی سرمایه­‌داری را کرده­‌اند، چه چیزی را به­‌جای آن قرار است بنا نهند؟ چه­ کسانی در آن جامعه­‌ی جدید پذیرفته و چه­ کسانی از آن طرد و حذف خواهند شد؟

چنین سؤالاتی آگاهانه یا نیمه­‌آگاهانه، ذهن بسیاری از کسانی را که در جریان اعتراضات، شاهد تخریب اموال در مقیاسی وسیع هستند به خود مشغول می‌­سازد؛ حتی اگر آن اَعمال به‌لحاظ روشی خشن نباشند. این امر مایه‌­ای فراهم می­کند برای یک یادآوریِ مهم: به­‌صِرفِ آن­که عملی ذیل عنوان عاری ­از خشونت طبقه­‌بندی شود، لزوماً به ­آن معنا نیست که به­‌لحاظ تاکتیکی یا راهبردی عاقلانه باشد. مشابه همین را درباره­‌ی هر شیوه­‌ی عاری ­از خشونت دیگر می­توان طرح کرد.

 

یادداشت:

[1]- Kurlansky, Mark. 2006. “Nonviolence: Twenty-five lessons from the history of a  dangerous idea.” New York: Modern Library. (Page 78)

[این کتابِ مارک کورلانسکی، به ­فارسی با عنوان "خشونت­پرهیزی: تاریخ یک اندیشه­ی خطرناک" با ترجمه­‌ی عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی توسط نشر پیکان منتشر شده است. مطلبِ ذکر شده را می­توانید در صفحه­‌ی 115 آن بیابید.]

***

[قسمت دوم این نوشتار، مختصراً به مقایسه­‌ی دیدگاه این نویسنده با دیدگاه برخی صاحب­‌نظران دیگر خواهد پرداخت.]

No comments:

Post a Comment

فهرست مطالب

:برای دیدن هر یک از مطالب، روی آن کیلک کنید برای روزهای زجرِ اندر زجرِ اندر زجر نامه‌نگاری پروفسور مایکل نیگلر و فرهاد میثمی کشتارها را متوق...